نظریه ی پیازه یک نظریه ی مرحله ای است بر اساس نظریه ی او ، مراحل رشد شناختی عبارتند از مرحله حسی –حرکتی ، پیش عملیاتی ، عملیات عینی و عملیات صوری است.
پیاژه معتقد بود این مراحل توالی ثابتی دارند به این معنا که افراد در هر کشور و فرهنگی به ترتیب یکسانی از این مراحل را می گذرند. دامنه ی سنی مطرح شده از سوی پیاژه ، تقریبی است ،برخی کودکان ممکن است مرحله ای را زودتر یا دیرتر طی کنند. .به نظر پیاژه رشد شناختی آدمی در جریان مراحلی به وجود می آید که از نظر کیفی و کمّی با یکدیگر متفاوتند .مراحل پیاپی هستند ولی لازم نیست که کودکان حتماً یک مرحله را قبل از ورود به مرحله ای دیگر به اتمام برسانند برای مثال ، کودکی که در مرحله ی تفکر پیش عملیاتی است ممکن است برخی از اعمال مختص به هردو مرحله ی حسی –حرکتی و عملیات عینی را نیز انجام دهد.پیاژه مدعی است که همه ی کودکان باید از مراحل مشابه و با ترتیب مشابه عبور کنند ، گرچه سرعت عبور همه ی آنان یکسان نیست .به نظر او عامل زمان یکی از عوامل اساسی رشد شناختی و سایر جنبه های روان شناختی کودک است .پیاژه رشد شناختی کودک را از دو جنبه مورد بررسی قرار می دهد جنبه ی روانی – اجتماعی و جنبه ی روان شناختی. منظور او از جنبه ی روان شناختی آن جنبه از رشد است که به طور خود به خودی ، یعنی صرفاًدر طی زمان رخ می دهد . مثال : رشد هوش .درواقع این مراحل بیانگر آن است که کودکان و نوجوانان چگونه می اندیشند ودر هر مرحله ازرشد چه دگرگونیهای فکری و شناختی در آنان پدید می آید .
نخستین شغل پیاژه پس از فوق لیسانس روانشناسی، کار در آزمایشگاه آلفرد بینه بود. پیاژه در طول کار، به این موضوع علاقهمند شد که چرا همهٔ کودکان اشتباهات مشابهی را انجام میدهند. نحوهٔ استدلال آنان با اشخاص بزرگسال چه تفاوتی دارد؟ او به مشاهدهٔ فرزندان خود پرداخت. به بازی کردنهای آنان دقت کرد، به آنان سوالات و مسائل علمی و اخلاقی ساده داد و از آنها خواست که دلیل پاسخهای خود را بگویند. مشاهدههای پیاژه او را متقاعد کرد که توانایی کودکان در تفکر و استدلال از یک سری مراحل عبور میکند، مراحلی که از لحاظ کیفی با یکدیگر تفاوت دارند. او رشد ذهنی را به چهار مرحله کلی تقسیم نمود. هر یک از این مراحل از مراحلی کوچکتر تشکیل شدهاست. این چهار مرحله عبارت اند از: مرحلهٔ حسی-حرکتی، پیش عملیاتی، عملیات عینی و عملیات صوری.
نظریهای است دربارهٔ رشد. ژان پیاژه به مطالعهٔ تواناییهای کودکان، که بهطور طبیعی رشد میکنند، و تعاملات آنان با محیط، علاقهمند شد. علت این علاقه تا حد زیادی، مشاهدهٔ رشد و رفتارهای فرزندان خودش بود. پیاژه بر این باور بود که در فرایند رشد، خود کودک شرکت کنندهای فعال است و دست روی دست نمیگذارد تا رشد بیولوژیک یا محرکهای خارجی، کار خودشان را بکنند. او کودکان را دانشمندانی کنجکاو میدانست که به تحقیق و آزمایش دربارهٔ اشیای درون محیط دست میزنند تا ببینند چه اتفاقی خواهد افتاد. مثلاً، اگر گوش عروسک خود را بمکم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ یا اگر بشقابم را به سمت لبهٔ میز هل دهم، چه خواهد شد. نتیجهٔ این آزمایشها، برای ساختن طرحوارهها به کار میرود.
١-پیش از تولد (لقاح تا تولد) : ارگانیسم تک سلولس به انسان تبدیل می شود .
٢-نوباوگی و نوپایی (تولد تا ۲سالگی) : تغییرات چشم گیر در بدن و مغز
٣-اوایل کودکی (۲تا۶سالگی) : در طول (سالهای بازی)، مهارتهای حرکتی اصلاح می شوند ، تفکر و زبان با سرعت حیرت انگیزی گسترش می یابند ، درک اصول اخلاقی آشکار می شود ، و کودکان برقرار کردن روابط با همسالان را آغاز می کنند.
٤-اواسط کودکی (۶تا۱۱سالگی) : سالهای دبستان با پیشرفت هایی در توانایی های ورزشی؛ فرایندهای تفکر منطقی ؛مهارتهای سوادآموزی ؛ درک کردن خویشتن، اصول اخلاقی ، و روابط دوستی؛ وعضویت در گروه همسالان مشخص می شود.
٥-نوجوانی (۱۱تا۱۸سالگی) : بلوغ و تفکر انتزاعی و ایده آلیستی رخ می دهد .
٦-اوایل بزرگسالی – جوانی (۱۸تا۴۰سالگی) : اغلب جوانان خانه پدری را ترک می کنند و شغل تمام وقتی را آغاز می کنند . ازدواج می کنند و یا سبک های دیگر زندگی را تشکیل می دهند .
٧-میانسالی (۴۰ تا ۶۵ سالگی)
٨-اواخر بزرگسالی-پیری (۶۵سالگی تا مرگ)
یکی از شاخههای دانش روانشناسی است که به بررسی تحولات و تغییرات انسانها در طول زمان، از بدو تولد تا کهنسالی و مرگ میپردازد.
وقتی از رشد و تحول و تغییرات انسان در دورههای مختلف زندگی حرف میزنیم، رشد و تغییر و دگرگونی در حوزههای زیر را مد نظر داریم:
جنبه های شناختی (Cognitive)
جنبه های انگیزشی (Motivational)
جنبه های روانی – فیزیولوژیک (Psycho-physiologic)
کارکردها و رفتارهای اجتماعی (Social Functions)
درباره این سایت